tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image به سکوت سرد زمان

به سکوت سرد زمان

هر دمی چون نی از دل نالان شکوه ها دارم

روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم

هر نفس آهی ست کز دل خونین

لحظه های عمر بی سامان می رود سنگین

اشک خون آلودم  دامان می کند رنگین

به سکوت سرد زمان

به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی

نه کسی را درد زمان

بهار مردمی ها دی شد

زمان مهربانی طی شد

آه از این دم سردی ها خدایا

نه امیدی در دل من

که گشاید مشکل من

نه فروغ روی مهی

که فروزد محفل من

نه همزبان درد آگاهی

که ناله ای خرد با آهی

وای از این بی دردیها خدایا

نه صفایی زدمسازی به جام می

که گرد غم ز دل شویم

که بگویم راز پنهان

که چه دردی دارم بر جان

وای از این بی همرازی ها خدایا

وه که به حسرت عمر گرامی سر شد

همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد

یک نفس زد و هدر شد

روزگار ما به سر شد

چنگی عشقم راه جنون زد

مردم چشمم جامه به خون زد

دل نهم ز بی شکیبی

با فسون خود فریبی

چه فسون نا فرجامی

به امید بی انجامی

وای از این افسون سازی خدایا

«جواد آذر»




موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسب‌ها: به سکوت سرد زمان

تاريخ : یک شنبه 4 تير 1396 | 23:32 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.